محاسبه نفس
تا به حال شنیدید که باید محاسبه نفس کرد ؟
اصلا محاسبه نفس یعنی چی ؟
یکم در این باره تحقیق کردم ...
کنزالعمال ح1819- پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند : هر لحظه که بر فرزند آدم بگذرد و اودر آن لحظه به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد خورد .
*این حدیث ما را به این نتیجه می رساند که نه تنها نزدیکان بلکه روزها و لحظه ها هم در روزقیامت بر ما شهادت می دهند! و یک یا دو شاهد هم نیستند به تعداد روزهای عمرمان و هیچ فراری ممکن نیست ، ما برای نجات یافتن باید چند کار انجام بدهیم ، اول آنکه برای روزهای عمرمان برنامه ریزی کنیم ، اما چا کسی می تواند بهتر از ناظم هستی و نیستی برای ما برنامه ریزی کند !؟ شاید سوال کنید: ما چگونه به این دستورالعمل می توانیم برسیم ؟ بله ازراه احادیث و روایات .
کنزالعمال ح1819- پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند : هر لحظه که بر فرزند آدم بگذرد و اودر آن لحظه به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد خورد .
*این حدیث ما را به این نتیجه می رساند که نه تنها نزدیکان بلکه روزها و لحظه ها هم در روزقیامت بر ما شهادت می دهند! و یک یا دو شاهد هم نیستند به تعداد روزهای عمرمان و هیچ فراری ممکن نیست ، ما برای نجات یافتن باید چند کار انجام بدهیم ، اول آنکه برای روزهای عمرمان برنامه ریزی کنیم ، اما چا کسی می تواند بهتر از ناظم هستی و نیستی برای ما برنامه ریزی کند !؟ شاید سوال کنید: ما چگونه به این دستورالعمل می توانیم برسیم ؟ بله ازراه احادیث و روایات .
ج67-ح2- فی وصیة أبی ذر قال النبی صلى الله علیه وآله: على العاقل أن یکون له ساعات: ساعة یناجى فیها ربه، وساعة یحاسب فیها نفسه،وساعة یتفکر فیما صنع الله عزوجل إلیه .
ترجمه : در وصیت نامه اباذر چنین آمده است که : پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند :هر عاقلی باید ساعات زندگی خود را تنظیم کند ، زمانی را برای مناجات با پروردگارش بگزراند ، و ساعتی محاسبه نفس کند ، و ساعتی در خلقت خدای متعال تفکر کند .
*در نظر داشته باشید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از خود چیزی نمی فرمودند ، یا وحی بوده یا الهام ، پس نتیجه می گیریم که این همان برنامه ریزی خالق برای مخلوق است . نظیر همین حدیث را امام علی علیه السلام به پسر بزرگوارشان امام حسن علیه السلام وصیت می کنند :
ج67-ح6-فیما أوصى به أمیر المؤمنین علیه السلام ابنه الحسن صلوات الله علیهما: یا بنی للمؤمن ثلاث ساعات: ساعة یناجى فیها ربه، وساعة یحاسب فیها نفسه، وساعة یخلو فیها بین نفسه ولذتها فیما یحل ویحمد، ولیس للمؤمن بد من أن یکون شاخصا فی ثلاث: مرمة لمعاش، أو خطوة لمعاد، أو لذة فی غیر محرم .
*مطلب مورد بحث ما محاسبه نفس است .
ج67-ح1-قال النبی صلى الله علیه وآله أعدى عدوک نفسک التی بین جنبیک.
ترجمه : پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند : دشمن ترین دشمنانت نفسی است که درکنار تو وجود دارد (اماره).
*برای شناختن آن باید چند مطلب را بدانید .
نفس چیست ؟ ما چند نفس داریم ؟ محاسبه آن چگونه است ؟
تفسیر نمونه (جمعی از علماء) ج25 ص281
از قرآن مجید به خوبى استفاده مى شود که روح و نفس انسانى داراى سه مرحله است :
1 - (نفس اماره ) یعنى روح سرکش که پیوسته انسان را به زشتیها و بدیها دعوت مى کند، و شهوات و فجور را در برابر او زینت مى بخشد، این همان چیزى است که همسر عزیز مصر، آن زن هوسباز هنگامى که پایان شوم کار خود را مشاهده کرد به آن اشاره نمود و گفت : و ما ابرى ء نفسى ان النفس لامارة بالسوء: (من هرگز نفس خود را تبرئه نمى کنم ، چرا که نفس سرکش همواره به بدیها فرمان مى دهد) (سوره یوسف آیه 53).
2 - (نفس لوامه ) که در آیات مورد بحث به آن اشاره شده ، روحى است بیدار و نسبتا آگاه ، هر چند هنوز در برابر گناه مصونیت نیافته گاه لغزش پیدا مى کند.و در دامان گناه مى افتد اما کمى بعد بیدار مى شود توبه مى کند و به مسیر سعادت باز مى گـردد، انحراف درباره او کاملا ممکن است ، ولى موقتى است نه دائم ، گناه از او سر مى زند، اما چیزى نمى گذرد که جاى خود را به ملامت و سرزنش و توبه مى دهد.
این همان چـیزى است که از آن به عنوان (وجدان اخلاقى ) یاد مى کنند، در بعضى از انسانها بسیار قوى و نیرومند است و بعضى بسیار ضعیف و ناتوان ولى به هر حال در هر انسانى وجود دارد دیگر اینکه با کثرت گناه آن را به کلى از کاربیندازد.
3 - (نفس مطمئنه ) یعنى روح تکامل یافته اى که به مرحله اطمینان رسیده ، نفس سرکش را رام کرده ، و به مقام تقواى کامل و احساس مسؤ ولیت رسیده که دیگر به آسانى لغزش براى او امکان پذیر نیست .
این همان است که در سوره والفجر آیه 27 و 28 مى فرماید: یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة : (اى نفس مطمئنه ! به سوى پروردگارت باز گرد، در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو)
*به هر حال این (نفس لوامه ) چنانکه گفتیم رستاخیز کوچکى است در درون جان هر انسان که بعد از انجام یک کار نیک یا بد، بلافاصله محکمه آن در درون جان تشکیل مى گردد و به حساب و کتاب او مى رسد.
لذا گاه در برابر یک کار نیک و مهم چنان احساس آرامش درونى مى کند و روح او لبریز از شادى و نشاط مى شود، که لذت و شکوه و زیبائى آن با هیـچ بیان و قلمى قابل توصیف نیست .
و به عکس ، گاهى به دنبال یک خلاف و جنایت بزرگ چنان گرفتار کابوس وحشتناک ، و طوفانى از غم و اندوه مى گردد، و از درون مى سوزد، که از زندگى به کلى سیر مى شود، و حتى گاه براى رهائى از چنگال این ناراحتى خود را آگاهانه به مقامات قضائى معرفى و به چوبه دار تسلیم مى کند.
این دادگاه عجیب درونى شباهت عجیبى به دادگاه رستاخیز دارد !
ج67-ح4- المفید، عن أحمد بن الولید، عن أبیه، عن الصفار، عن القاشانی عن الاصبهانی، عن المنقری، عن حفص، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: ألا فحاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا فان فی القیامة خمسین موقفا کل موقف مقام ألف سنة، ثم تلا هذه الآیة " فی یوم کان مقداره ألف سنة "
ترجمه : شیخ مفید (قدسه سره) به نقل از... امام صادق علیه السلام فرمودند : توجه کنید و خود را محاسبه کنید قبل از آنکه محاسبه شوید ، زیرا که در روز قیامت پنجاه توقف گاه وجود دارد و هر کدام هزار سال طول می کشد ، و بعد از سخن این ایه را تلاوت کردند " در روزی که مقدار آن هزار سال است " .
*این حدیث به نکته عجیبی اشاره دارد و آن اینکه : اگر کسی اینجا (در دنیا) خود را بعد از هر روز محاسبه کند یعنی با خود بگوید که امروز چه عملی انجام داده و چه عملی را ترک کرده در آخرت (برزخ و قیامت) تاثیر بسزایی در محاسبه او دارد .
ج67-ح15- قال الصادق علیه السلام: طوبى لعبد جاهد لله نفسه وهواه، ومن هزم جند هواه ظفر برضا الله، ومن جاور عقله [نفسه] الامارة بالسوء بالجهد والاستکانة والخضوع على بساط خدمة الله تعالى فقد فاز فوزا عظیما، ولا حجاب أظلم وأوحش بین العبد وبین الرب من النفس والهوى، ولیس لقتلهما فی قطعهما سلاح وآلة، مثل الافتقار إلى الله والخشوع والجوع، والظمأ بالنهار، والسهر باللیل، فان مات صاحبه مات شهیدا، وإن عاش واستقام أداه عاقبته إلى الرضوان الاکبر قال الله عزوجل: " والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وإن الله لمع المحسنین "عنکبوت 69
ترجمه : امام صادق علیه السلام فرمودند : خوشا به حال کسی که برای رضای خدا با نفس و هوا و هوس خود جهاد کند، وسربازان هوای نفس را فراری دهد و کسی که هم نشین عقل خود گردد به وسیله جهاد با نفس اماره(به بدی) فروتنی کند وبرای خدمت به خدای عزوجل خضوع کند ، پس همانا پیروزی بزرگی نصیبش شده است ، حجابی تاریکتر و وحشتناک تراز هوا و هوس بین بنده و پروردگار نیست ، که برای از بین بردن و نابود کردن آن سلاحی مثل محتاج شدن به خدا وخشوع و گرسنگی و در روز به خود فشار آوردن (برای انجام وظایف و مسولیت ها..) و در شب بیدار ماندن (برای عبادت) نیست ، و اگر در آن هنگام (مبارزه با نفس) بمیرد شهید از دنیا رفته است و اگر زنده بماند و مقاومت کند در(ازای حملات نفس ) عاقبت خود را برای خشنودی بزرگ اداء کرده است. "وکسانیکه برای رضای ما جهاد (بانفس) می کنند ، همانا آنها را به راه درست هدایت می کنیم ، وبه درستی که خدا همراه نیکو کاران است (حامی نیکوکاران است).
* رضوان الاکبر که در حدیث از آن نام آورده شده همان جائی است که هم خالق ازخلق راضی است وهم خلق از خالق .
ج67-ح16-قال رسول الله صلى الله علیه وآله: ألا انبئکم بأکیس الکیسین وأحمق الحمقاء ؟قالوا: بلى یارسول الله، قال: أکیس الکیسین من حاسب نفسه، وعمل لما بعد الموت، وأحمق الحمقا من اتبع نفسه هواه وتمنى عل الله الامانی .
ترجمه : پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : آیا شما را از زیرک ترین زیرکان و احمق ترین احمقان آگاه کنم ؟ عرضه کردند : بله یا رسول خدا ، ایشان فرمودند : زیرک ترین زیرکان کسی است که محاسبه نفس کند و برای بعد از مرگ تلاش کند، واحمق ترین احمقان آن است که از نفس و هوای خود تبعیت کند و از خدا تمنی کند که در امان باشد .
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) صریحا می فرمایند که اگر کسی عامل و نوکر نفس وشهوات خود گردد دیگر نباید از خدای عزوجل توقع داشته باشد که او را در امان و رحمت خاصه خود قرار دهد . رحمت عامه شامل تمام موجودات می شود.
ادامه حدیث
فقال الرجل:
یا أمیر المؤمنین وکیف یحاسب الرجل نفسه ؟ قال: إذا أصبح ثم أمسى رجع إلى نفسه وقال: یانفس إن هذا یوم مضى علیک لا یعود إلیک أبدا والله سائلک عنه فیما أفنیته،فما الذی عملت فیه ؟ أذکرت الله أم حمدتیه ؟ أقضیت حق أخ مؤمن ؟ أنفست عنه کربته ؟أحفظتیه بظهر الغیب فی أهله وولده ؟ أحفظتیه بعد الموت فی مخلفیه ؟ أکففت عن غیبةأخ مؤمن بفضل جاهک ؟ أأعنت مسلما ؟ ما الذی صنعت فیه ؟ فیذکر ماکان منه، فان ذکرأنه جرى منه خیر حمد الله عزوجل وکبره على توفیقه، وإن ذکر معصیة أو تقصیرا استغفرالله عزوجل وعزم على ترک معاودته ومحا ذلک عن نفسه بتجدید الصلاة على محمد وآله
الطیبین وعرض بیعة أمیر المؤمنین على نفسه وقبولها، وإعادة لعن شانئیه وأعدائه،ودافعیه عن حقوقه، فإذا فعل ذلک قال الله عزوجل: لست اناقشک فی شئ من الذنوب مع موالاتک أولیائی ومعاداتک أعدائی .
ترجمه : مردی گفت : یا امیر المومنین چگونه محاسبه نفس کنیم ؟ فرمودند : اگر صبح کردی و سپس شام (بعد از هر روز) به خود برگرد و بگو ، ای نفس این روز بر تو گزشت در حالی که هر گز دیگر بر نمی گردد و خدا از تو درباره آن می پرسد که چه چیزی را درآن فنا کردی ؟ و چه عملی را در آن انجام دادی ؟ آیا یاد و حمد الهی را به جا آوردی ؟ آیا حق مومنی را اداء کردی ؟ آیا مشکل او را برطرف کردی ؟ آیا بصورت پنهان مراقب خوانواده آن مومن بودی ؟ آیا بعد مرگ مومن از بازماندگانش حمایت کردی ؟ آیا تکفل خوانواده مومن را در غیابش با فضل و مقامی که داری تقبل کردی ؟ آیا مسلمانی را عفو کردی ؟ چگونه با او رفتار (چکاربرای او) کردی ؟ پس بیاد می آوری آنچه از توست ، اگر کار خیری بیاد آوری خدارا شکر و برای توفیقات بیشتر دعا کن ، و اگر معصیت و یا کوتاهی در عمل به یاد آوردی استغفار کن و عزم خود را جزم کن تا دیگر آن را تکرار نکنی ، و گوش زد کن بر نفس خود صلوات برمحمد وآل او ، و عرضه کن بیعت امیر المومنین را بر خودت و آن را قبول کن ، وتکرار کن لعن شانئین و اعدائه اهل بیت را و کسانیکه ایشان را از حق و حقوقشان محروم کرد ، پس اگر این کارها را انجام دهی خدای عزوجل می فرماید : تو را از هیچ یک از گناهانت بازخواست نمی کنم اگر یاور اولیای من باشی و دشمن دشمنانشان باشی .
*چند نکته در باره این حدیث گرانبها : تایید ح20 ج7 که امروز دیگر برنمی گردد. مومنینی که در کنارمان هستند بر ما حق دارند (ارحام – همسایه ها – دوستان و...) . اگر به این وضایف عمل کردیم انسان کاملی خواهیم شد ، و آنگاه پروردگار عالم می فرماید که حتی گناهانت را به رخت نمی آورم ، خداوند نفرمود که لست اعاقبک یعنی تو را معاقبه نمی کنم فرمود لست اناقشک یعنی حتی آنها را به تو گوش زد نمی کنم .
ج67-ح22- فلاح السائل ومحاسبة النفس للشهید الثانی للسید أبن طاوس خ ل ظ-روی یحیى بن الحسین بن هارون الحسنی فی کتاب أمالیه باسناده إلى الحسن بن علی قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: لا یکون العبد مؤمنا حتى یحاسب نفسه أشد من محاسبة الشریک شریکه، والسید عبده.
ترجمه: روایت بسیار مهمی که از یحیی بن هارون حسنی در کتاب امالی باسناد بر امام حسن علیه السلام که فرمودند :رسول خدا فرموده است : هیچ چیزی برای بنده مومن نیست مگر آنکه بشدت خود را محاسبه کند طوری که شریک شریک خود را محاسبه می کند و ارباب نوکر خود را معاقبه می کند .
*این یک حدیث برای ما بس که از اهمیت محاسبه نفس آگاه شویم و از کیفیت آن مطلع شویم ، مثال بسیار جالب و دقیقی که پیامبر اکرم می زنند نشانگر رابطه بین نفس با انسان است ما تا رابطه را نشناسیم نمی توانیم با آن رو برو شویم . دو شریک که در کاری باهم رابطه دارند اگر یکی متوجه شود که دیگری در حال سوء استفاده است و می خواهد که تمام سرمایه را سمت خود بکشد چه کار می کند ؟ یا اگر ارباب یا صاحب کارخانه ای بفهمد که نوکر یا کارگر به او خیانت کرده یا کم کاری کرده چگونه با او رفتار می کنند ؟ در این حالات شدید ترین عکس العمل را بکار برده تا از معزل بوجود آمده خلاصی یابد . متاسفانه کسانی این موجود خطر ناک را رها کرده و افسار خود را به دست او سپرده اند و تبدیل به هیتلر یا صدام یا عمریا... شده اند ،
اما ما با کمک احادیث پی به این مطالب برده و حجت بر ما تمام گردیده است و انشاء الله که به آن عمل خواهیم کرد .
ج67-ح23- روی فی بعض الاخبار أنه دخل على رسول الله صلى الله علیه وآله رجل اسمه مجاشع فقال: یارسول الله کیف الطریق إلى معرفة الحق ؟ فقال صلى الله علیه وآله: معرفة النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى موافقة الحق، قال: مخالفة النفس فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى رضا الحق ؟ قال: سخط النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى وصل الحق، قال: هجر النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى طاعة الحق ؟ قال: عصیان النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى ذکر الحق ؟ قال: نسیان النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى قرب الحق ؟ قال: التباعد من النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى انس الحق ؟ قال: الوحشة من النفس، فقال: یارسول الله فکیف الطریق إلى ذلک قال: الاستعانة بالحق على النفس.
ترجمه : در بعضی اخبار آمده که شخصی به نام مجاشع بر رسول خدا وارد شد و گفت : یا رسول خدا راه رسیدن به حق چیست ؟ فرمودند : نفس را بشناس ، دوباره پرسید : یا رسول خدا راه موافقت با حق چیست ؟ فرمودند : مخالفت با نفس ، پرسید : یا رسول خدا راه رضایت حق چیست ؟ فرمودند : غضبناک کردن نفس ، پرسید : یا رسول خدا راه وصل (ملحق) شدن به حق چیست ؟ فرمودند : قطع شدن از نفس ، پرسید : یا رسول خدا راه اطاعت از حق چیست ؟ فرمودند : عصیان نفس (نافرمانی از نفس ) ، پرسید : یا رسول خدا راه یاد حق چیست ؟ فرمودند فراموش کردن نفس (شهوت) ، پرسید : یا رسول خدا راه نزدیک شدن به حق چیست ؟ فرمودند : دور شدن از نفس ، پرسید راه انس (دوستی) با حق چیست ؟ فرمودند : وحشت (ترس شدید) داشتن از نفس ، پرسید راه رسیدن به این فرمانها چیست ؟ فرمودند : کمک گرفتن از حق برای شکست نفس .
*کاش می توانستیم از رسول خدا سوال کنیم که رابطه حق با نفس مثل رابطه راه امام علی علیه السلام است با راه عمرلعنته الله علیه ! که اگر اینگونه به این مسئله نگاه کنیم می بینیم که تمام مطالب فوق به این گفته صحت میگزارد !. نمی خواهم شما را از بحث دور کنم ولی هرچه فکر می کنم... طبق گفته رسول خدا علی با حق است و حق با علی است ، یا به عبارت دیگر علی حق است و حق علی ، پس اگر واقعا می خواهیم تزکیه نفس کنیم و طبق برنامه الهی محاسبه نفس داشته باشیم ناخواسته می بینیم که باید به دنبال امیر المومنین علیه السلام به راه بیفتیم تا ما را به مقصد والا برساند.
ج67-ح24- عن أبی الحسن موسى علیه السلام قال: لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم، فان عمل خیرا استزاد الله منه، وحمد الله علیه، وإن عمل شرا استغفر الله منه وتاب إلیه .
ترجمه : از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده است که : از ما نیست (شیعه)کسی که هر روز محاسبه نفس نکند ، پس اگر کار خیر انجام داد خدا ثواب ان را افزایش می دهد و او هم از این موهبت خدا را شکر کند ، و اگر کار شری انجام داد استغفار کند و از آن کار توبه کند .
*این هم یک راه بسیار ساده برای محاسبه نفس ، اما اگر کسی از این کار ساده که حدودا ده دقیقه در روز بیشتر از ما وقت نمی گیرد امتناع کند ، بی تردید که از شیعیان نخواهد بود .
*در فواید و پاداش های این عمل بسیار آمده است ، توجه شما را به بعضی از این روایات جلب می نمایم .
ج67-ح19- ابن قولویه، عن أبیه، عن سعد، عن ابن عیسى، عن ابن أسباط عن عمه یعقوب، عن أبی الحسن العبدی، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: ما کان عبد لیحبس نفسه على الله إلا أدخله الله الجنة .
ترجمه : از امام صادق علیه السلام نقل شده است که : نیست بنده ای که خود را برای خدا محاسبه کند (محاسبه نفس) مگر آنکه خدای عزوجل او را داخل بهشت کند .
* اگر پاداشی بالاتر از بهشت بود بی تردید آن را نثار کسی می کردند که دقایقی را در طول روز ، ماه ، سال ، یا عمر خود را محاسبه نفس کرده باشد .
ج67-ح27- قال أمیر المؤمنین علیه السلام: من حاسب نفسه ربح، ومن غفل عنها خسر، ومن خاف أمن، ومن اعتبر أبصر، ومن أبصر فهم، ومن فهم علم .حکمت 208
ترجمه : امام علی فرموده اند : هر کس خود را محاسبه کند سود کرد ، و هر کس از آن غافل شد زیان کرد ، و هر کس (از خدا) ترسید ایمن شد ، و هر کس (از دنیا) عبرت گرفت بینا شد ، و هرکس بینا شد فهمید ، وهرکس فهمید دانا شد .
* در مضرات و ...کسی که حتی چند دقیقه عمر خود را برای محاسبه نفس نگزارد .
ج67-ح3- قال أمیر المؤمنین علیه السلام: من لم یتعاهد النقص من نفسه، غلب علیه الهوى، ومن کان فی نقص فالموت خیرله.
ترجمه : امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند : هر کس که عهده دار نفس خود نباشد (یعنی نتواند افسار نفسش را نگه دارد) هوای شهوانی بر او غلبه می کند ، که در این حال مرگ برای او بهتر است .
الجعابی، عن ابن عقدة، عن محمد بن
ج67-ح17- سالم الازدی، عن موسى ابن القاسم، عن محمد بن عمران البجلی قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: من لم یجعل له من نفسه واعظا فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئا.
ترجمه : ...محمد بن عمران بجلی گفت : از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود : هر کس موعظه گر خویش نباشد موعظه هیچکس بر او اثر نمی کند .
*یعنی : اگر کسی با خود خلوت نکند ، (چه کرده و چه نکرده ) این دیگر کمترین نحوه ی محاسبه نفس است ، دیگر گفته و نصیحت هیچ کس را نمی پذیرد ، حتی اگر امام معصوم بخواهد او را موعظه کند !. در تاریخ بسیار بوده اند که با امامان ما مخالفت می کردند و نصیحت های گرانبهای ایشان را نمی پزیرفتند ، و این مطلب تائید گفته امام صادق علیه السلام است .
*امر به محاسبه نفس در تاریخ اسلام و تاکید بی نظیر آن .
ج67-ح7- ابن إدریس، عن أبیه، عن ابن عیسى، عن محمد بن یحیى الخزاز، عن موسى بن إسماعیل، عن أبیه، عن موسى بن جعفر، عن آبائه علیهما السلام قال: قال أمیر المؤمنین علیه السلام: إن رسول الله صلى الله علیه وآله بعث سریة فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر وبقی علیهم الجهاد الاکبر، قیل: یارسول الله وما الجهاد الاکبر ؟ قال: جهاد النفس ثم قال صلى الله علیه وآله: أفضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنبیه .
ترجمه : پیامبراکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گـروهى از مسلمانان را به سوى جهاد فرستاد هنگامى که (با تنهاى خسته و بدنهاى مجروح ) بازگشتند فرمود آفرین بر گروهى که جهاد اصغر را انجام دادند، ولى وظیفه جهاد اکبر بر آنها باقى مانده ، عرض کردند اى رسولخدا! جهاد اکبر چیست ؟ فرمود: جهاد با نفس .
ج67-ح21- قال رسول الله صلى الله علیه وآله: رجعنا من الجهاد الاصغر إلى الجهاد الاکبر،وقال: من غلب علمه هواه، فهو علم نافع، ومن جعل شهوته تحت قدمیه فر الشیطان من ظله،وقال صلى الله علیه وآله: یقول الله تعالى: أیما عبد أطاعنی لم أکله إلى غیری وأیما عبد عصانی وکلته إلى نفسه، ثم لم ابال فی أی واد هلک .
ترجمه : رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند : از جهاد اصغر برگشتیم برای جهاد اکبر ، و فرمودند : هر کس با هوای خود غالب و چیره شد ، آن علم علم نافع است و سودآوری است ، و هر کس شهوات خود را زیر پا گذارد شیطان از سایه او فرار می کند ، و فرمودند : خدای عزوجل می فرماید : هر بنده ای که مرا اطاعت کند او را به غیر خودم نمی سپارم و هر بنده که مرا عصیان کند (نافرمانیم کند) او را به نفس خودش می سپارم ، و همچنین در هیچ کارش به او افتخار نمی کنم تا اینکه هلاک شود .
*برای تبیین فراز آخر (ثم لم ابال فی أی واد هلک) توجه شما را به این حدیث جلب می کنم .
تفسیر نمونه - امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در دعاى صباح چه زیبا مى فرماید: و ان خذلنى نصرک عند محاربة النفس و الشیطان فقد وکلنى خذلانک الى حیث النصب و الحرمان .
ترجمه :اگر به هنـگام مبارزه با نفس و شیطان از یارى تو محروم بمانم این محرومیت مرا به رنج و حرمان مى سپارد و امیدى به نجات من نیست .
محقق و مترجم: سید رسول حمندی
تاریخ پایان :1430/شعبان/27
- ۹۱/۱۲/۲۸