چگونگی رفــــتارامــــام حســــــــــــــــــــــــــــین ع با خلفای جور

چگونگی رفــــتارامــــام حســــــــــــــــــــــــــــین ع با خلفای جور

امام حسین علیه السلام با حاکمان زمان خویش در خور شأن آنان برخورد می نمود و پاسخی مناسب و شایسته گفتار آنان می داد.

روزی عمرو بن عاص به امام حسین علیه السلام گفت: چرا فرزندان ما زیادتر از فرزندان شما هستند ؟

حضرت در پاسخ به شعر یکی از شاعران عرب استشهاد فرمود که: پرنده های بی ارزشی که صید نمی شوند جوجه های زیادی دارند، ولی باز شکاری کم فرزند دارد.

عمر و عاص گفت: چرا سبیلهای ما زودتر از سبیلهای شما سفید می شود؟

اگر او نبود هیچ کس نبود

خداوند به برکت وجود آن حضرت‏ علیه السلام تو و هر موجودی را آفرید و اگر او نبود هیچ کس نبود، بلکه اگر او نبود نه زمین وجود می‏یافت و نه فلک،

 

بر این معنی روایاتی دلالت دارد از جمله:

1 - از توقیعات شریفه آن حضرت در کتاب الاحتجاج آمده است که فرمود: «وَنَحْنُ صَنائِعِ رَبِّنا وَالخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا...» [1] .


البته معنی این سخن بر دو وجه وارد است:

مرده‌ای به برکت توسل به امام حسین علیه السلام و دعای مادر زنده شد

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مرده‌ای به برکت توسل به امام حسین علیه السلام و دعای مادر زنده شد:

یکی از بزرگان روایت می‌کند از مرحوم آقا میرزا محمود شنیدم که گفت: در نجف اشرف مرحوم آقا شیخ محمد حسین قمشه‌ای که از فضلا و شاگردان مرحوم سید مرتضی کشمیری بود مشهور شده بود که از گور گریخته و سبب این شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنیدم این بود که ایشان در سن هیجده سالگی در قمشه (منطقه ایی در اصفهان ) به مرض حصبه مبتلا می‌شود روز به روز مرضش سخت‌تر شده اتفاقاً فصل انگور بود، و انگور زیادی در همان اتاقی که مریض بود می‌گذارند، ایشان بدون اطلاع کسی از آن انگورها می‌خورد مرضش شدیدتر می‌شود تا می‌میرد، در آن حال حاضران گریان شدند و چون مادرش خبر فوت فرزند را شنید و به آن مکان آمد و فرزندش را مرده دید می‌گوید: کسی دست به جنازه فرزندم نزند تا برگردم. فوراً قرآن مجید را برداشته و بالای پشت بام می‌رود و سرگرم تضرع به حضرت آفریدگار می‌شود و قرآن مجید و حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را شفیع قرار می‌دهد و می‌گوید: دست برنمی‌دارم تا فرزندم را به من برگردانید. چند دقیقه بیش نمی‌گذرد که جان به کالبد آقا محمد حسین برمی‌گردد و به اطراف خود می‌نگرد مادرش را نمی‌بیند می‌گوید: به والده بگویید بیاید که خداوند مرا به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بخشید، مادر را خبر می‌کنند بیا که فرزندت زنده شده، سپس گزارش خود را نقل نمود که چون مرگ من فرا رسید دو نفر نورانی سفید پوش نزد من حاضر شدند و گفتند: چه باکی دارد؟ گفتم: تمام اعضایم درد می‌کند. یکی از آنها دست بر پایم کشید پایم راحت شد هرچه دستشان را بالا می‌آوردند بدنم راحت می‌شد، یک دفعه دیدم تمام اهل خانه گریانند هر چه خواستم به آنها بفهمانم که من راحت شدم، نتوانستم تا بالاخره آن دو نفر مرا به بالا حرکت دادند، بسیار خوش و خرّم بودم، در بین راه بزرگی نورانی حاضر شد و به آن دو نفر فرمود: ما سی سال عمر به این شخص عطا کردیم در اثر توسل مادرش به ما، او را برگردانید به سرعت مرا برگردانیدند، ناگهان چشم باز نمودم اطرافیان را گریان دیدم به مادر خود گفتم که توسل تو پذیرفته شد و مرا سی سال عمر دادند و غالب آقایان نجف این داستان را از خودش شنیده بودند در رأس مدت سی سال منتظر مرگش بودند و در همان رأس سی سال هم در نجف اشرف مرحوم گردید.

[1]

---

[1] - سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن، ج 1 ص 103.

منبع: http://mohammadakhound.mihanblog.com

عبرت

بسم الله الرحمن الرحیم

عبرت: روزی هارون الرّشید خلیفه عباسی به بهلول گفت: ای بهلول دوست داری همانند من خلیفه باشی؟ بهلول گفت: نه. هارون الرشید گفت: چرا؟ بهلول گفت: برای آن که من تا به حال مرگ سه خلیفه را به چشم خود دیده‌ام ولی خلیفه تا به حال مرگ دو بهلول را ندیده است.[1]

---

[1] - پند دنیا، لنگرودی ص 46.

معجزه شنیدنی از مولای متقیان علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

13 رجب ولادت مولود کعبه بر رجبیون مبارک!

حافظ قرآن شدن زاذان شاعر کوفی به برکت آب دهان مبارک حضرت أمیر المؤمنین علیه السلام:

زاذان که کنیه‌اش «ابوعمره فارسی» بوده و به گفته شیخ طوسی و علامه حلّی از احمد برقی و علامه مامقانی از کتاب خرایج و جرایح قطب راوندی از سعد خفّان از خواص أمیرالمؤمنین علیه السّلام از زاذان نقل کرده و می‌گوید: به او گفتم: قرآن را از حفظ خوب می‌خوانی بگو ببینم نزد چه کسی آموخته ایی؟ زاذان خندید و گفت: در جوانی صورت زیبا رو و صدای خوبی داشتم و همواره شعر غزل می‌سرودم، روزی در کنار شهر کوفه مشغول آواز و شعر خواندن بودم امیر المؤمنین علیه السلام از کنارم گذشت از صدای من خوشش آمد، فرمود: ای زاذان! چرا قرآن نمی‌خوانی؟ گفتم: ای امیر المؤمنین! چگونه قرآن بخوانم که به خدا قسم جز سوره قل هو الله که در نماز می‌خوانم سوره دیگری بلد نیستم. امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: بیا نزد من پس در گوش من سخنی گفت که نفهمیدم و ندانستم چه گفت، سپس به من فرمود: دهانت را باز کن پس دهانم را گشودم و او آب دهان مبارک خود را به دهانم ریخت، به خدا قسم قدمی برنداشته بودم از نزد او، مگر این که دیدم تمام قرآن با اعراب و تجویدش در سینه من نقش بسته و حفظ شده و بعد از آن هرگز نیاز پیدا نکردم که از کسی سؤال کنم، سعد خفاف می‌گوید: قصه و داستان او را به حضرت امام محمد باقر علیه السّلام عرض کردم، فرمود: زاذان درست گفت، حضرت علی علیه السّلام در گوش او اسم اعظم خدا را خواند که هرگز رد نمی‌شود

شاه مردان علی علیه السلام

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یکی از مجتهدین و فقهاء مرحوم مقدّس اردبیلی را در خواب دید که با هیئت نیکو و جامه پاکیزه از روضه علویه و رواق حضرت علی علیه السّلام بیرون شد. از او پرسید چه عمل شما را به این مرتبه رسانید، مقدس در جواب فرمود: بازار اعمال را کساد دیدم یعنی عملی که به درجه قبولی رسد خیلی کم است و فرمود: نفع نبخشید ما را مگر ولایت صاحب این قبر و محبت او مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه می‌فرماید: روایت شده از ابن عباس که وقتی جناب سلمان (ره) را کسی به خواب دید با حلل و تاجی از یاقوت بر سر پرسید ای سلمان! بگو در بهشت بعد از ایمان به خدا و رسول چه عملی افضل است؟ فرمود: چیزی أفضل از حب علی علیه السلام و اقتدای به آن حضرت نیست.

این ایام بر شیعیان علی بن أبی طالب علیه السلام مبارک و پر برکت باد. التماس و دعا حاج شیخ محمد آخوند

---

  - هدیة الاحباب ص 265.

اثر وضعی شوخی کردن با نامحرمان از زبان روایت

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین

شوخی در کلاس قرآن و توبیخ امام:

ابوبصیر یکی از شاگردان امام باقر علیه السلام است وی می‌گوید: در کوفه بودم، به یکی از بانوان در قرائت قرآن، قرآن می‌آموختم، روزی در یک موردی با او شوخی کردم، مدت ها گذشت تا در مدینه به حضور امام باقر علیه السلام رسیدم، آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمودند: ای ابوبصیر بدان کسی که در جای خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او بر می‌گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟ از شدت شرم، سر در گریبان برده و توبه نمودم، امام باقر علیه السلام به من فرمودند: مراقب باش که تکرار نکنی، و با زن نامحرم شوخی نکنی.[1]

جوانانی که در کوی و برزن و بازار مشغول کار و تجارت هستند، مواظب اعمال و کردار خویش باشند تا بی برکتی به زندگیشان نفوذ نکند، هم چنان که حضرت باقر علیه السلام به ابوبصیر چنین فرمودند: شوخی با نامحرم سبب دور شدن از الطاف خفیه الهیه خواهی شد، و همواره بر سفره پر برکت حضرت ذات احدیت بهترین رزق ها را از آن خود کنند. التماس و دعا محمد آخوند.

---

[1] - بحارالانوار ، ج 46 ص 247، سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن، ج1 ص175.

عـلـی آیـه ....و عـلـی غـایه

«ای فاطمه بنت اسد! آن نوزاد را «علی‏» نام گذار زیرا او والا و برتر است و خدای علی اعلی می‏فرماید: من نامش را از نام خودم برگرفتم و به ادب خود او را ادب کردم و بر دشواری‏های علمم آگاهش ساختم . اوست که بت‏ها را در خانه‏ام (کعبه) خواهد شکست و اوست که بر فراز خانه‏ام بالا رفته اذان خواهد گفت و اوست که مرا بسیار تقدیس و تمجید کند، پس خوشا به سعادت کسی که او را دوست‏بدارد و اطاعتش کند و وای به حال کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانیش کند .» .....

عـلـی آیـه ....و عـلـی غـایه
و عـلـی رایـه ....عـلـی ثـایه
و عــلـی حـمـای الـحـمـایـه
عـلـی نـور....و عـلـی سـور
عــلـی هـمـه....عـلـی ذمـه
عـــلـــی قـــمــــه
عـلـی عـالـی....عـلـی غـالی
عــلـی أول ....عـلـی تـالـی
علی اللیث المجرب....علی جتال مرحب
عــلــی بــیـده الـمـذهـب
أخـو الـهادی ووصیه....مثال العبقریة
یــحــمــای الــحـمـیـه
ایام سعیـــــــــــــده!!

کتاب علی فی القران نوشته آیت الله العظمی سید صادق شیرازی

    سمت راست ج1            و            سمت چپ ج2

از ذکر علی مدد گرفتیم

از ذکر علی مدد گرفتیم

آن چیز که میشود گرفتیم

در بوته ی آزمایش عشق

از نمره ی بیست صد گرفتیم

دیدیم کرایت علی سبز

معجون هدایت علی سبز